این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

نکاتی که درباره ی دانشگاه معماری نمی دانستم

سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۲۹ ب.ظ

نکاتی که درباره ی دانشگاه معماری نمی دانستم  یا

                                                        چرا دانشگاه رفتن در درصد سواد جامعه بی تاثیر است ؟


زمانی که وارد دانشگاه شدیم فکر می کردیم اتفاق بخصوصی در زندگیمان اتفاق افتاده ، قرارست درهای دانش و بازار کار رویمان گشوده شود و به سال های طلایی زندگی نزدیک و نزدیک تر شویم و اتفاق واقعی که افتاد این بود که اولا از لحاظ مدل آموزشی تفاوتی با دبیرستان نداشت و ندارد و هر چه می گذرد به دبیرستان نزدیک تر می شود دوما یکسری که لقب استاد می گیرند چیزهایی را می گویند و ما می نویسمشان و آخر ترم سر حذف آنها از امتحان مذاکره می کنیم . معمولا شاگرد اول های دانشگاه حداقل در رشته های خلاق مثل هنر و معماری بی سوادترین و محافظه کارترین دانشجوها هستند و دنبال استاد مربوطه می دوند و مراتب ارادتشان را پیشکش ایشان نمی نمایند . جدای از جو بد و نمره ای دانشگاه ها ، زمانی که دانشجو می شویم مقام اجتماعی مان به اندازه ی سگ یا گربه های خیابان افول می کند ، به قول معروف آدم نیستیم دیگر دانشجویی ام . چند ماه پیش نزدیک خیابان انقلاب در کتاب فروشی خوبی بودم که جوانی آمد تا کتابی بخرد  و به صندوقدار گفت : (( تخفیف بده ما دانشجوییم ))، فروشنده خندید  و گفت : (( همه دانشجوییم )) ؛ این جواب خیلی جالب است اولا به تعداد بالای فارق التحصیلان و اشتغال به تحصیلان اشاره دارد .  دوما وقتی می گوید همه دانشجوییم یعنی این روزها دانشگاه رفتن هنر نیست و نمی تواند دستاوردی حساب شود هر کسی می تواند دانشجو باشد حتی خود فروشنده که چهره ی فرزانه و جوان داشت .

سیستم آموزش معماری بجز استیلای دیکتاتوری استادان بر شاگردان و البته برده بودن خوب شاگردان در خودش و درس هایی که در آن ارائه می شود کاملا بی مصرف ، فرسایشی و مادون قدیمی است . البته فکر می کنم اگر استادان انسان های فرهیخته تری بودند و البته شاگردان واقعا بارقه ای از خلاقیت داشتند وضع بهتر بود و با همین سیستم آموزشی و درس های به دردنخور می شد به جاهای خوبی رسید اما جامعه به سمتی رفته که حتی کسانی که وارد رشته های خلاق می شوند نیز مصرف کننده اند ! پس پایه های خلاقیت جامعه در نسل های بعد جایگزین نمی شود ، نو آوری دیده نمی شود و به سمت انحطاط و از بین رفتن تعهدکاری بین معماران نسل بعد در حرکتیم . به شخصه جامعه را مقصر می بینم که فرزندانی تربیت کرده اند که دچار بی اخلاقی و بی انگیزگی اند ، سیستم به دردنخور دانشگاهی به درد همین قشر می خورد که واقعا "دیگه حال فک کردن و نداره" البته این مشکل در جوانان ارتباطی با ایران یا خاورمیانه یا شرقی بودن ما ندارد در تمام جهان جوانان گوشه ای دراز کشیده اند و کاری نمی کنند . ما فرزندان وسط تاریخ هستیم جنگ های بزرگ قبل از ما بوده ؛ جنگ ما جنگ درون است . بشخصه با اینکه به مسائل مختلفی علاقمند هستم اما زیاد شده وسط راه باتری ام تمام شده چرا که شاید در اتمسفر اطرافم تنها کسی که بازی می کند منم و باید بقیه را شارژ کنم ، کم کم خسته می شوم به عنوان کسی که ایده های بسیار دارد نیاز دارم در اتمسفری پویا زندگی کنم که متاسفانه اینچنین اتمسفر سالمی را تابحال ندیده ام . معمولا انرژی زیادی را روی مخالفت با تم غالب اندیشه های قدیمی و همچنین همنسلانم  می گذارم و این تعداد حامیان مرا در بیشتر گروه های سنی و اجتماعی کاهش می دهد . برای جامعه ای نگرانم که نصفش تاریخ زده اند و مابقی بی خیال و بی غم توی پارک ها قلیان می شکند یا تفریح های باکلاس و گرانتری دارند و بازده ی خاصی ندارند و در بهترین صورت کارشان تلاش برای تکرار مکررات است . این جامعه مصرف زده در نسل های بعد از خودش این اضمحلال را ادامه می دهد و چندسال بعد کودکان بی حوصله و بی ادب زیادتری را در خیابان می بینیم که روبرویمان ایستاده اند و دیگر هیچی برایشان مهم نیست .

ا

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۲۹ ب.ظ
  • علی امامی نائینی

نظرات  (۵)

دانشگاه های ما شده اند جزیره هایی که تولیدی هم اگر داشته باشند نیاز جامعه ما نیست و برا خودمان نیست! متاسفانه!
http://www.hegzaco.com
در ایران دانشگاه رفتن یک نیاز نیست بلکه مد است . جوانان بعد از اتمام دوران دبیرستان بایستی یا وارد بازار کار شوند و یا راهی برای سرگرم نگه داشتن خود بیابند که یکی از آنها همین دانشگاه است.
یعنی 10 خط آخر حقیقت محض و غیر قابل انکار!
اون مسئله جو حاکم به محیط زندگی خیلی تاثیر گذاره انصافا
منکه دهنم سرویس شد اینقدر cpr اجرا کردم تا زنده بشن
بعد به من میگن تو روضه خونی! 
خدا به خیر کنه آخر عاقبت بشریتو مخصوصا تو ایران
  • محمد علی پور
  • دیشب لحظه اول که وبلاگ شمارو دیدم بدون اینکه یه پست شمارو کامل بخونم فهمیدم که با شخص متفاوتی روبرو هستم که نظرودیدی متفاوت نسبت به موضوعات دارید.امروز صب که چندتا ازمطالب شماروخوندم فهمیدم که نظرم درست بود درمورد این پست هیچی ندارم بگم چون واقعیت گفته شده
    اما واقعا این دید رو تونستین توی زندگی شخصی تون هم حفظ کنید؟؟؟؟
    پاسخ:
    بله و سخت است و تنها و تاریک و خیلی چیزهای دیگر که البته فکر می کنم ربطش به خود ماهیت زندگی است تا رویکرد بنده 
     انتخاب رشته‌ى تحصیل تنها بر اساس آینده‌ى مالى هوشمندان و متفکران را از علوم انسانى دور کرد و گندى عظیم هم در پزشکى به بار آورده
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی