این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معماری معاصر ایران» ثبت شده است

 وقتی تنها شناسنامه ات باعت هراس می شود

                                                                    یا

                                                                     شناخت ترس هایی اطراف


سخنرانی جالب ، خنده دار و هیجان انگیزی در سایت تد با عنوان Did you hear the one about the Iranian-American را می دیدم  که در آن مازیار جبرانی ، کمدینی ایرانی-آمریکای درباره ی اصالت خاورمیانه ای داشتن و تاثیر آن بر زندگی در آمریکا می گوید . مثلا  اینکه وقتی حمله ای تروریستی در یکی از شهرهای آمریکا می شود ، این دسته از ساکنین ایالات متحده دعا می کنند که اسم حمله کننده حسن ، احمد و جمال و ... نباشد تا کمتر احساس گناه کنند . سپس ادامه می دهد که با پاسپورت آمریکایی به هرجای دنیا بدون مشکل سفر کرده اما در کشورهای عربی به خاطر اینکه در ایران متولد شده با سختی ها مواجه شده است . حرف های او بامعنا ، عمیق و انتقادی است اما ،در پوسته ای هیجان انگیز و کمدی ارائه و باعث می شود که مخاطب های آمریکایی تبار نتوانند جلوی خنده ی خود را بگیرند و پیام مازیار بدون مقاومت بر دل آنها بنشیند و این شیوه ی دیالوگ و دردو دل واقعا برای یک کمدی عالیست حرف های اون نتنها تمام مدت ما  را می خنداند بلکه واقعا تحت تاثیرت قرار می دهد .



چیزی که در این سخنرانی می بینیم اعتراض به پیشفرض هاییست که از طریق رسانه ها و شیوه های بخصوصی  در ذهن مردم نهادینه می شود . مثلا ترس و وحشت ما از سیاه پوستان و اینکه واقعا باور داریم آنها با پوست و گوشتشان خلافکار و جانی هستند . هدف اینست که با تولید ترس و وحشت در جوامع  آن ها را با خود همراه کرد . به این فکر می کنم چقدر از این ترس ها وجود دارد که پایه و اساسی ندارد و غیر مستقیم به ذهنمان تزریق شده و در قضاوت و رفتارمان تاثیر می گذارد . برای شناخت بهتر این ترس ها که شاید از آنها مطلع نباشم تصمیم به خرید کتاب فلسفه ترس کرده ام . امیدوارم کتاب روشنگرانه ای باشد و بتواند کمی چشمانم را بازتر کند تا مکانیزم ترس ها بهتر و شفاف ببینم .

این یادداشت به مناسبت نخستین حضور دکتر وحید قبادیان در جمع معماران اصفهانییست که این سعادت را داشتم که در این جمع حضور داشته باشم . بحث قدیمی ِنامربوطی دروس ارائه شده ی دانشگاه های معماری به نیازهای یک دانشجو مورد بحث قرار گرفت و دروسی منفوری مانند روستا یا سازه که ساعت ها وقت دانشجوها را به خود اختصاص می دهد در برابر درسی قرار گرفت که در دوره لیسانس نامش را هم نمی شنویم . "تاریخ معماری معاصر ایران" . فرض بفرمایید در جواب سوالی که هر دانشجوی ایرانی شست و شوی مغزی می شود تا جواب آن را پیدا کند که چگونه معماری ایرانی "اختراع" کنم که هم سنتی باشد هم مدرن (؟!!) نگاهی به تاریخ معماری معاصر ایران می تواند نشان دهد که نیازی به "اختراع" نیست و چندین ده سال پیش معماران ایرانی چنین کاری کرده اند و آیا اکنون بعد از چندین سال توی دانشجوی معماری تازه به این فکر می کنی که چگونه کاری که در قدیم به قله اش رسیده دوباره اختراع کنی ؟ دوستی چند روز پیش می گفت اگر می خواهید طول زندگی ات را بیشتر کنی تاریخ بخوانید اما به زعم من تاریخ معاصر را دانستن واجب است و کاری شاعرانه یا روشنفکرانه نیست . از بحث تاریخ زدگان معماری که بگذریم که خودشان مانع پیشرفت معماری در هرجایی در دنیا هستند  دیدن معماری معاصری که با فکر مدرن معماری ایرانی ساخته شده است و جزئی از فرهنگمان نیز شده است واقعا لذت بخش است ، مثلا برج شهیاد ، سردر دانشگاه تهران و الخ  

 

 میدان شهیاد (آزادی) - نماد معماری نوگرای ایران

در ادامه دکتر قبادیان انواع سبک های معماری معاصر از دارالفنون تا معمارهای متاخرتر مثل استاد سیحون و آرامگاه هایش را معرفی کردند تا به معماری اکنون رسیدیم . دوستان و همراهان عزیز سبک کنونی معماری سرزمینتان ایران  نئوکلاسیک است که مردم آنرا می پسندند و مرفهین جامعه آنها را به معابدی برای پرستش خود مدل کرده اند ، بله رسم روزگار چنین است و البته وقتی صحبت های دکتر قبادیان به اینجا رسید حضار بیشتر در بحث شرکت جستند و اتمسفر جایی که بودیم تغییر کرد و به گونه ای دفاعی درآمد. هرکسی که آنجا بود خود را مدافع معماری و مبارزه با این سبک قلمداد می کرد و این مرحله از معماری ایران را "مشکل" خطاب می کردند و به دنبال "راه حل" بودند . آه ، ای یاران وبلاگ ، چه بگویم که این واکنش های احساسی را چقدر دیده ام و می دانم هیچکدام راهگشا نیست . بگذارید بدون رو دربایسی بگویم ما معماران چگونه هستیم یا چگونه تربیت می شویم که باشیم ، یک هنرمند معمار همیشه دوست دارد از جامعه اش سبقت بگیرد و چیزی را پیشبینی یا بیبند که در بستر کنونی دیده یا پیشبینی نشده است . آیا یک فرد معمولی جامعه چنین دغدغه ای دارد ؟ آیا آن چیزی که معمار می گوید خوبست برابر ذائقه ی اجتماع اوست ؟ و یک سوال دیگر در کدام دوره ی تاریخی این دو ذائقه روی هم منطبق شده اند که بستر شهر مالامال پر شود از آثار هنری خوب یا به اصطلاح درست ؟ پس باز برمی گردیم به طبع هنری معماران که در آن گریزپایی و شیدای  نهفته است . اگر همه شهر در آثار مدرن شیشه ای یا حتی آثار سنت گرای کاشی کاری یا هر چیز دیگر پر شود آیا سبک نئوکلاسیک یک حرکت رادیکال هنرمندانه نیست ؟ اصلا فکر نکنید که مدافع پایین آوردن استاندارهای حرفه ای در معماری ام اما روی صحبت من آنست که هیچوقت اکثریت جامعه در برابر سلیقه هنرمند به توافق نمی رسد در غیر این صورت یا هنرمند دیگر هنرمند نیست یا در یک دوره خاص تاریخی هستیم . صحبت هایم به این ختم نمی شود که هرگونه تلاشی برای ارتقای فرهنگ و سلیقه ی کاربرهای ساختمان ها کاری عبث و بیهوده است ، بلکه می خواهم اشاره کنم معماری تابع شرایط اجتماعی است و با تغییر پیکره ی یک بنا جامعه ی بستر تغییر نمی کند و اگر قرار باشد معماری ایران به سمت آثار خردمندانه تری حرکت کند نیازمند ارتقای در فرهنگ تک تک افراد جامعه است و اگر اقبال این سبک را در جامعه مشکل می دانید موضوع معماری نیست موضوع بحث عمیق فرهنگی و جامعه شناختی است .