این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه ترس» ثبت شده است

بیایید باهم تصمیم بگیریم که نترسیم !

                                                  یا

                                                 درباره ی پنجمین سوار آخر الزمانی ترس *

 

 

در کتاب "داستان" رابرت مککی خاطرنشان می کند که فیلم های هنری که جوانان در حال ساختن آن هستند بیشتر می خواهد با نمونه های کلاسیک و مثلا سه پرده ای متفاوت باشد تا اینکه واقعا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد و بیشتر برای این تولید می شوند که یک چیزی نباشد تا اینکه یک چیزی باشد . به نظرم حرفی که او می زند در زندگی همه ی ما قابل تعمیم است .  آسیب پذیری و شکنندگی ما برای آنست که بیشتر می خواهیم از چیزی دوری کنیم تا قصدمان آن باشد که چیزی را بدست آوریم . مثلا من نمی خواهم کارمندی کنم یا نوچه دست چندم فلان ساختمان ساز بزرگ ایران باشم ، همچنین دوست ندارم مثل فلانی گمنام بمانم ، اما همه ی اینها چیزهایی است که نمی خواهم باشم و فکر کردن به اینکه ممکن است روزی مثل موارد بالا باشم مرا هراسان می کند و باعث ترس می شود . وقتی پای موجودی بنام ترس وارد زندگی انسان شود دیگر چیزی جلو دارش نیست . اگر قرار باشد مرا به صندلی ببندند و شکنجه ام کنند می توانند چشمانم را کور کنند و دستان و پاهایم را یک به یک قطع کنند و بعد درون پوستم میخ فرو کنند . وقتی عملا جایی از بدنم نمانده باشد به پایان رنج و غذاب رسیده ام ، اما ترس اینگونه نیست ، ترس موجودی معناییست که در سر آدم رشد می کند و مرتب تکثیر می شود . بر هر عذابی پایانی وجود دارد اما ترس نه

موجودی که ترسیده است فرار می کند یا بدتر به دیگری حتی به هم نوع خود حمله می کند و هدفش را بقای خود می داند . شاید بتوان رفتار های غیرانسانی جامعه را به حس ترسی که در دل همه نهادینه شده ربطش داد . ترس اولین شرط بقای هر موجود زنده است و البته خطرناک ترین دشمن یک ذهن خلاق . هسته ی اصلی هر نوع ترس ، در نظر گرفتن حالتی ناراحت کننده و خطرناک در آینده است ، اگر این بلا سرم آید ، اگر سرم کلاه رود یا شانس نیاورم چه ؟ این موجب مضطرب شدن و به کار افتادن ذهن می شود و انواع موقعیت های بد از نظر انسان رد می شود . نتیجه اینکه فرد ترسانده شده یا ترسیده شده عملا قدرت فکر و عمل خود را از دست می دهد . افراد ترسو معمولا نوچه های خوبی می شوند چون از شخصی که به دورش جمع شده اند در ازای کاری که برایش می کنند محافظت می گیرند . مثلا مردم آمریکا که از ترس انفجارهای تروریستی به خود می لرزند در مقابل سیاست های جنگ طلبانه ی آمریکا سر فرود می آورند . معادله به همین راحتی است ، حالا که تمام ارزش ها و مکاتب فکری زیر سوال رفته تنها دست آویز مردان سیاست توسل به ترس مردم است .تمام آزادی ات را می دهی و در ازایش ترس بیشتری گیرت می آید !

عدم قطعیت ، اینکه در حبابی زندگی کنیم که هر لحظه ممکن است بترکد ، انسان را می ترساند . امروز ممکن است قیمت دلار سه هزار تومان باشد اما این احتمال وجود دارد که نوسانی صورت گیرد ، کسی نمی داند و کسی مطمئن نیست و این عدم آگاهی از وقوع هر اتفاقی آدم را می ترساند . چیزهایی که ممکن است ترسناک باشد مثل دوستی ، خوردن غذا از رستورانی کنار جاده ، پدر یا مادر شدن ، اعتماد به حرف رفیق یا شنا کردن در دریا و ... همه این ها می تواند با در نظر گرفتن خطر احتمالی و نادیده گرفته شدن نکته ای آدم را بترساند .

هرچند ترس دست خودمان نیست اما مگر کنترل ادار وقتی که بچه بودیم دست خودمان بود ؟ همانگونه که یاد گرفتیم که می توان آن را کنترل کرد همان گونه می شود کنترل دستگاه احساسی مان را بدست گیریم . انسان موجودیست معنا گرا ، هر چیزی را معنی می دهد و بعد ازش خوششان می آید یا بدش می آید یا حتی برحسب آن معنی می تواند از آن بترسد . فرض کنید سرنگی در دست من قرار دارد و شما نگاهش می کنید ، بعد از آن می گویم که این سرنگ را فردی مبتلا به ایدز استفاده کرده است . ناگهان برایتان ، آن سرنگ تبدیل به وحشناک ترین و ترسناک ترین چیز دنیا می شود . یک تفاوت معنایی کوچک می تواند موجب ترس یا هر احساس دیگری شود و باید بدانیم اینکه چیزها چه معنی می دهند را ذهن ما انتخاب می کند . هر معنایی که به محیط اطراف دهیم ، رابطه ای که با پیرامونمان برقرار می کنید را تغییر می دهد . پس بهترست برای آرامش بیشتر سیستم معنایی زندگی مان را مدیریت کنیم .

به اعتقاد من ، تنها باید از یک چیز ترسید و آن خود ترس است . اگر ترس به ذهنمان خطور کرد در همان مرحله ی اولیه که ممکن است ترس سالمی باشد دست هایش را ببندیم و در اتاقی از ذهنمان حبسش کنیم و اجازه ندهیم که کنترل زندگیمان را بدست گیرد . یادمان باشد اگر با دوستمان در جنگلی بودیم و جانور وحشی به سمتمان آمد کسی که بیشتر ترسیده مورد حمله قرار خواهد گرفت و جالب اینجاست که جانور خود ترسیده است و برای دفاع از خودش مجبور به حمله می شود . همین طور یادمان باشد که برنارد راسل می گوید : غلبه بر ترس نقطه ی آغاز حکمت در راه رسیدن به حقیقت و در تلاش برای پیدا کردن روش ارزشمندی برای زیستن است " .

  


* در عنوان این یادداشت از باوری مسیحی بهره جستم . چهار سوار آخرالزمان که در مکاشفه یوحنا در عهد جدید از کتاب مقدس نام برده شده‌اند ،  این سواران به ترتیب بر چهار اسب به رنگ‌های سفید، قرمز، سیاه و رنگ‌پریده سوارند و به ترتیب نمادهای پیروزی، جنگ، قحطی و مرگ هستند.


 وقتی تنها شناسنامه ات باعت هراس می شود

                                                                    یا

                                                                     شناخت ترس هایی اطراف


سخنرانی جالب ، خنده دار و هیجان انگیزی در سایت تد با عنوان Did you hear the one about the Iranian-American را می دیدم  که در آن مازیار جبرانی ، کمدینی ایرانی-آمریکای درباره ی اصالت خاورمیانه ای داشتن و تاثیر آن بر زندگی در آمریکا می گوید . مثلا  اینکه وقتی حمله ای تروریستی در یکی از شهرهای آمریکا می شود ، این دسته از ساکنین ایالات متحده دعا می کنند که اسم حمله کننده حسن ، احمد و جمال و ... نباشد تا کمتر احساس گناه کنند . سپس ادامه می دهد که با پاسپورت آمریکایی به هرجای دنیا بدون مشکل سفر کرده اما در کشورهای عربی به خاطر اینکه در ایران متولد شده با سختی ها مواجه شده است . حرف های او بامعنا ، عمیق و انتقادی است اما ،در پوسته ای هیجان انگیز و کمدی ارائه و باعث می شود که مخاطب های آمریکایی تبار نتوانند جلوی خنده ی خود را بگیرند و پیام مازیار بدون مقاومت بر دل آنها بنشیند و این شیوه ی دیالوگ و دردو دل واقعا برای یک کمدی عالیست حرف های اون نتنها تمام مدت ما  را می خنداند بلکه واقعا تحت تاثیرت قرار می دهد .



چیزی که در این سخنرانی می بینیم اعتراض به پیشفرض هاییست که از طریق رسانه ها و شیوه های بخصوصی  در ذهن مردم نهادینه می شود . مثلا ترس و وحشت ما از سیاه پوستان و اینکه واقعا باور داریم آنها با پوست و گوشتشان خلافکار و جانی هستند . هدف اینست که با تولید ترس و وحشت در جوامع  آن ها را با خود همراه کرد . به این فکر می کنم چقدر از این ترس ها وجود دارد که پایه و اساسی ندارد و غیر مستقیم به ذهنمان تزریق شده و در قضاوت و رفتارمان تاثیر می گذارد . برای شناخت بهتر این ترس ها که شاید از آنها مطلع نباشم تصمیم به خرید کتاب فلسفه ترس کرده ام . امیدوارم کتاب روشنگرانه ای باشد و بتواند کمی چشمانم را بازتر کند تا مکانیزم ترس ها بهتر و شفاف ببینم .