این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ننوشتن» ثبت شده است

چرا نباید نوشت ؟

                          یا

                          اگر نمی‌نویسید کاردرست روزگارید!


چرا نباید نوشت؟ بیشتر با نوشته‌هایی در فواید نوشتن رو به رو شده‌ام؛ اما دلایلی وجود دارد که با فکر کردن به آن‌ها می‌شود با خیال راحت ننوشتمان را به پای تنبلی نگذاریم و ادعا کنیم ما دلایلی را یافته ایم که اتفاقاً توصیه می کند که نباید نوشت.

اولین دلیلی که نباید نوشت ربط پیدا می‌کند به اینکه ما انسان‌ها همیشه در حال رشد و استحاله‌ایم، به احتمال زیاد عقایدمان تا چندماه یا چند سال آینده تغییر خواهد کرد و دیگر آدم قبلی نخواهیم بود، پیش می آید که در جمعی در حال گپ و گفت هستیم و از دوستان خرده می‌گیرند که قبلاً در نوشته‌هایت چیز دیگری می‌گفتی! اینکه نظرم عوض شده باشد کاملاً طبیعی و انسانی است، اینکه دیدمان تغییری حتی 180 درجه ای داشته باشد هم مجاز است اما شاید به دلایل انتشار عقاید قبلی‌مان، آدم تازه ای که شدیم را کسی هنوز نخوانده است. اما خطر دیگری که حداقل مرا که با اسم خودم  و بعضاً راجع به حرفه‌ام یعنی معماری می‌نویسم تهدیدم می‌کند این که ممکن است در این مسیر خوشه چینی و تأمل در باب معماری یا وارد شدن به مسائل فلسفه‌ی هنر، چیزهایی نوشته باشم یا مثلاً چیزی را پس و پیش نقل کرده باشم یا در فهم مطلبی دچار کژتابی شده که وقتی  کسی آنها را بخواند، از گستاخی‌ام در ناخونک زدن به همه چیز به شدت عصبانی شود.

فرض می‌کنیم که درست و حسابی می‌نویسم و بدون هیچ غلط (هرچند که هر نوع نوشتن به تمام جوانب واقف نیست) اما در اینجا خواننده ای می‌تواند دچار کژتابی شود و متن و موضوعی که هنگام نوشتن مد نظرم بوده را به گونه ای دیگر و حتی وارونه برداشت کند، این خطا در انتقال پیام هر متنی را می‌تواند خراب و داغان کند و این نارسایی نویسنده را بیشتر از پیش وا می‌دارد که بهترست ننویسد تا بدخوانده نشود.

دلیل دیگری که بهترست ننوشت باور به این سخن است که "به درستی، تمام حرف‌های حق قبل از من زده شده‌اند" و اگر خواننده ای واقعاً مشتاق حرف حسابی باشد بهتر است متون کله گنده های اهل فن را بخواند نه نویسنده ای خرده پا! پس هرگاه که دست به قلم می‌بریم با این تهدید رو به رو هستیم که هرچه جان بکنیم چیزی بدیعی ننوشته و بهترست وقتمان را در کار مفیدی دیگری سرمایه گذاری کنیم.

اگر وبلاگ‌نویس باشید می دانید که نوشتن و آن هم آپدیت منظم وبلاگ چقدر می‌تواند زمان بر باشد، نه تنها نوشتن و ویرایش و به اشتراک گذاری متن بلکه کارهای پشت صحنه و در پی این بودن که از روزمرگی ها الهامی برا نوشته ای تازه بگیریم یا حتی جمع آوری و منظم کردن منابع برای پست بعدی نیز می‌تواند بسیار وقت گیر باشد، این در حالی است که همین زمان را می‌شود به یادگیری حرفه ای جدید، ورزش یا وقت گذرانی با خانواده سپری کرد تا اینکه این همه کار را برای نوشتن بکنیم.

و اما یکی از مهم‌ترین دلایلی که نباید نوشت، احتمال کشیده شدن پایمان به چرت و پرت نویسی است. خیلی بد است که آدم، وقتی چیزی در ذهنش نیست سعی کند که حداقل یک صفحه بنویسد و چیزی پرت کند بیرون که نگویند نمی نویسد. حتی بعضی وقت‌ها می‌شود با ایده به سراغ متن رفت و نتوان به جز یک خط نوشت، در این وارد توصیه ی اکید به اصلا نوشتن است تا اینکه برای خالی نبودن عریضه چند خطی سرهم کنیم و دکمه ارسال را فشار دهیم .

در آخر مثل هر کار دیگری همان قدر دلیل که برای ننوشتن وجود دارد برای نوشتن هم وجود دارد .در مواقعی باید ننوشت و در موقعیت هایی بهترست که بنویسیم. در هر حال ، هر کاری که الآن داریم انجام می دهیم بهترین گزینه و درستترین کار است ، چه  قلم به دست ( یا بهترست بگویم انگشت به کیبورد) چه بی قلم به دست ...



پ.ن: این یادداشت تقدیم می شود به تمام کسانی که یک زمانی می نوشتند و الان شاید در ذهنشان ...