این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرت» ثبت شده است

کشف و شهود بنده از نگاه کردن به چشم های شرکت کننده های کن

                                                                             یا

ما تا همین جا با همین فرمون اومدیم

 

دوست داشتم یادداشتی درباره ی هنر آوانگارد بنویسم در ادامه ی آن مطلبی که درباره ی هنر مدرن نوشته بودم اما تنبلی مجالم نداد حالا به رسم وبلاگ­نویسی باید یادداشتی بنویسم و از سلامتی بدن و صحت عقلی ام خواننده را مطلع کنم تا بداند نویسنده­ی اینجا هنوز زنده است اما شوق نوشتنش در توعیتر یا نقد فیلم­ مصرف می شود. بیشتر فعالیت ذهنی ام نیز برای این خرج می شود که سر پا بمانم ، سعی می کنم قناعت پیشه کنم و عادت فکر کردن درباره ی گذشته را به کلی ترک کنم.

 دیروز اختتامیه ی کن بود ، می خواستم این مراسم را آنلاین ببینم که توفیقی حاصل نشد اما گزیده هایی از مصاحبه ها و فرش قرمز را دیدم ، برایم شوکه کننده بود ، در چشمان همه ی شرکت کننده­ها چیزی مشترک بود و آن هم ترس بود . فکر نمی کنم از هنرپیشه­ها کسی روی زمین مشهورتر باشد ، بیشتر آدم ها به دنبال شهرت و دیده شدن هستن اما وقتی سعی میکردم خودم را جای این افراد مشهور بگذارم و روی فرش قرمز قدم بزنم به وحشت افتادم ، بعد دیدم بیشتر آنها هم به وحشت کرده اند ، وقتی وارد مسیر فرش قرمز می شوی باید مدتی بدون حرکت رو به روی خبرنگارها بایستی و لبخند بزنی ، این کار برای هنرپیشه های زن پراسترس تر می نماید چرا که قرارست بهترین و بدترین لباس های شب نیز از بین آن ها انتخاب شود ، اینست زندگی زیر ذره­بین نگاه های نخراشیده ی مردم و تقریبا هدف خیلی از ماها .

 دوست ندارم گمنام بمانم اما آنقدر هم خوشم نمی آید معروف باشم ، از هر چیزی که خوشم نمی آید و به همان اندازه از متضادش هم بدم می آید . چنین ذهنی ممکن است دیوانه ات کند ، ممکن است خودت را سرپا نگه داری اما نتوانی به کسی بگویی نه آ و نه ب . گزینه ی رهایی بخش چیست ؟ کاری نکردن؟ فضانوردی میان تصمیم­ها ؟ بگذارید این یادداشت مثل سریال لاست باشد فقط سوال ایجاد کند ، دیگه در جیم جواب­های رنگ و وارنگ ندارم ( نه اینکه قبلا داشته ام ) بگذریم ... به جشنواره ی کن که فکر می کنم و کسانی که جایزه ها بردند این فکر به سرم می زند که معمولا کسی که شایسته ی برد است قاعدتانباید برای جایزه فیلم ساخته باشد ، پس وقتی جایزه هم برده برایش مهم نیست ؛ اگر برایش مهم باشد و سال بعد بخواهد دوباره به همین مطرحی باشد می شود مثل خیلی از هنرمندها که رفتند به سراشیبی ، بله ! عقیده دارم که جایزه مردم را خراب می کند. همین دلیل بسط پیدا  می­کند در نگرش من به زندگی ، اگر چیزی را واقعا بخواهی همانا از آن دور و دورتر می شوی مخصوصا اگر کلید محقق شدن آرزویت در دست کسی بجز خودت باشد . با این فکر بیشتر چیزها ارزش سعی کرد را از دست می دهد و زندگی ساده تر می شود .برای من مهم نیست که قیمت بنزین گران شده ، مسائل سیاسی اذیتم نمی کند ، چون آخر سر می دانم که اگر یک ذهن مجنون در بهشت هم قرار بگیرد معذب است و وارونه اش اینک اگر به فکر و خیال ها سر و سامان بدهیم و سری شفاف داشته باشیم در بدترین جاها نیز آرامش داشتن شدنی است .

و اینکه

آرامشم آرزوست ...