این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ساخته نشده» ثبت شده است

معماری لزوما روی زمین نیست

                                      یا

                                      ساخته شده تمام معماری نیست بلکه نوعی از آن است


به تاریخ معماری نگاهی می اندازم ، کتابچه ی عکس معمار محبوبم را تورق می کنم گاهی از جذابترین آثار تنها ماکتی هایی کوچک نشان داده می شود ، چرا عکسی بهتر از "ساختمان "در این کتاب ها قرار نگرفته  است ؟ 

اگر یادداشت های قبلیم درباره ی هنرمند بودن و معماری کردن را خوانده باشید در خواهید یافت که در تعاریف "ساخته شدن" و عملی شدن طرح معماری با سیمان و آجر و شن و الخ شرط لازم بر معماری شدن اثر نیست . هر اثر هنری می تواند در جایی تمام شود ، مانند سینما یا داستانی ادبی که مهم ترین اصل اینست که داستان از کجا دیگر نمایش داده نشود ، یک کار معماری می تواند از اول یا وسط یا انتها شروع شود و بنا به خواست معمار ،هرقدر که مایل است ادامه یابد . معمارهای بزرگی وجود دارند که آثار شاخته نشده ی فراوانی دارند و بیشتر اوقات این آثار در محافل آکادمیک بیشتر مورد نقد و پژوهش قرار می گیرند . همه ی ما می دانیم که برای اجرایی شدن یک اثر معماری چه موانعی وجود دارد و حتی در بهترین شرایط اگر مسابقه ی معماری برگزار شود که معماران هوشمندی در آن شرکت کنند انتخاب آثار میان خوب و خوب تر است و البته همه ی اینها بازمی گردد به سلایق شخصی داوران و سیاست های اجرای مسابقه ، پس لزوما آثار ساخته شده بر آثار ساخته نشده ارجعیت ندارند .

در اینکه نهایت معماری چیست نظرات متضادی وجود دارد ؛ جبهه ی اول آنهایی هستند که می گویند اگر معماری را میوه ای از تخیل و تفکر معمار بدانیم آثار غیرقابل ساختی مانند تجارب حقیقت های مجازی و بازی های رایانه ای آثاری معمارانه تری هستند که حتی قابلیت کشف توسط کاربرها را نیز دارا می باشند ، در این گونه از معماری ،شالوده های  قوانین فیزیکی ، زمانی و منطقی نقض می شود و کاربر در میان تخیل محض و ساختاری زمانی-مکانی متفاوت دست به درک فضایی جدید و خارق العاده می زند . از طرف دیگر اگر معماری را حقیقتی بدانیم که با حواس پنجگانه دریافت می شود اثر معماری که ساخته شده مهم تر جلوه می کند ، بافت سطوح ، بوی مواد و دریافت فضا نه فقط با چشم بلکه با تمام بدن تجربه ای بامعنا و حقیقی است که می تواند به اصلی برای نگاه به معماری و تعریف آن تبدیل شود ، اما همیشه حقیقت میان دو فکر سیاه و سفید است .

اما چرا معماری ساخته شده در ذهن عموم با ارزش تر است ؟ آیا غیر از تفکرات شی باورانه می توان به چیز دیگری اشاره کرد ؟ بعضی از مردم در ذهنشان زندگی می کنند و بعضی ذهن و هویتشان معطوف به ابجکت و کالاییست که در دست دارند . در جامعه ای که امروز فتیشیسم کلایی از سر و کولش بالا می رود چه انتظاری غیر از این دارید که معماری با چیزی ساخته شده یکی بداند ؟ اما با تمام وجود به عنوان معماری که امروز و دراینجا اینها را می نویسم حدس می زنم وظیفه ای که بر عهده می توانم بگیرم خدمت به ذهنیتگرایی فراموش شده و در سایه مانده است ، می توان در جهت تحقق جامعه ای گام برداشت که ذهن نیز در قضاوت ها و تصمیم گیری ها اهمیت می یابد و آن چیزی که با اقتدار و سنگ و سیمان ایستاده بر تفکری انقلابی اولویت نمی یابد .