این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنسیت» ثبت شده است

 

درباره ضعیفه هایی که خوب قرمه سبزی می پزند

                                                                  یا

                                                                   اختلافات جنسیتی و فجایع آن

 

از زمانی که در رحم مادرمان هستیم و با سونوگرافی جنسیتمان مشخص می شود دورنمایی از سرنوشت ما معلوم است . خوب سال ها پیش –مثلا- این طور نبود و اگر دختر به دنیا می آمدیم مادرها به خاطر اینکه بچه شان به سرنوشت مشابه آنها گرفتار نیاید کلکمان را می کندند . اگر فکر می کنید در قرن بیست و یک ، این چیزها ریشه کن شده ، من به شما خواهم گفت که نه تنها در جنگل های آمازون بلکه در متجددترین شهرهای دنیا نیز این نگاه هنوز هست و جوری در سیستم باورهای ما ریشه دوانده که خود دخترهای جوان فکر می کنند که همین باید باشد و به غیر از آن نمی تواند باشد . حقیقت امر اینست که شما از یک جای به بعد در تاریخ نمی توانستید کلک دختر ها را بکنید . آدم های پولدار ، زمین دار ها و سلاطین  فکر کردند دیدند نیروی کار مهم تر از هر چیز دیگری هست یا می شود از زن ها بیشتر لذت برد یا هر چیز دیگر ، از آنجا به کاهن ها ، پیرها یا کسانی که باهوش بودند آمدند تعریف ها و ارزش هایی به جنسیت زن دادند که بتوانند از درون او را تخریب کنند و کار کنند که در بدو به دینا آمدن تابع باشد نه چیز دیگر . مثلا جنس ظریف ! دخترها باور دارند که جنس ظریف و شکننده و متزلزل هستند . خوب می توانم بپرسم از کی ؟ آهان یادم آمد ! مثل همان زن بدبخت قبیله که باور داشت بچه اش بدبخت خواهد شد ، مادر شما ، خانواده ی شما این ها را در ذهن من و شما فرو کرده است که اگر دختری ، پوستت زود خراب می شود و دلت راحت می شکند. کار مادر یک دختر امروزی که با خریدن لباس های نوزاد که تفکیک جنسیتی دارد ( خدایا ! ) با مادر آدم خوار قبیله ای که دخترش را زیر خاک می کرد چه تفاوتی دارد ؟ اگر تاریخ را بخوانید می بینید مردم بسیار بی سواد و همیشه احمق هستند و همیشه بدترین راه ها ، مریض ترین متد ، تا قیام قیامت استوار خواهد ماند . حالا این دختر قرن بیستمی ، خودش می شود مادر قرن بیست و یکمی و دوباره دختر کوچکش را که به دنیا آمده با خریدن لباس های ظریف دخترانه زیر خاک می کند . درباره ی زندگی زنان ، امروزه روز دو حالت پیش می آید ، یا اینکه این روال ادامه پیدا می کند و این دختر به نحوی مدرن تر ( عجب !) زن قبیله باقی می ماند یا مثلا در سن 18 سالگی چند کتاب فمنیستی می خواند و بعد در جامعه ای که همه عضو قبیله هستند دچار بحران هویتی ، اجتماعی یا حتی اخلاقی می شود .

دختران ممکن است بگویند "ایششششششششش من ظریفم ، من لوس باباممم ویشششش کیششش " خوب دوباره من تمام ضعف ها و کاستی های شما را ، اینکه به مردی نیاز دارید تا گریه کنید ، غر بزنید و هر نیازی که فکر می کنید یک مرد پشمالوی گنده برطرف خواهد کرد را به تصویری که جامعه در سرتان فرو کرده نسبت می دهم ، می دانید شما تربیت شده اید که ضعیف ، رنجور و نیازمند باشید . این نوعی اهلی کردن حیوان است . شما اهلی شده اید و در جاهایی از تاریخ مرد ها صلاح دیدند تا خرده حق و حقوقی بهتان دهند و تا خیالتان راحت شود . اما من جامعه را دیده ام ، در همه جای دنیا ، قبایل اولیه می تازند ، زنان موفقی که می بینیم دو مدل هستند ، یکی باب دل مردها خود را می آرایند و از صلاح زنانه شان بهره ی کامل می برند ، دسته ی دیگر که مثلا فمنیست شده اند با لباس های مردانه ( واقعا ؟؟؟ !! ) صندلی های ریاست را از آن خود کردند . درباره دسته اول می توانم بگویم خوب ، اینها سیستم را شناخته اند و یاد گرفته اند گلیمشان را از آب بکشند ، ممکن است از من و شما زیرک تر باشند ، شاید انقدر خوب تربیت شده اند که لذت هم می برند و مردها را مانند مومی در دست دارند ، اما حالا وضعیت دسته ی دوم چگونه است که با لباس های مردانه و سیمای جدی می خواهند بگویند که به قدر مردها جربزه دارند ؟ خوب به نظرم کارشان واقعا مسخره است ، آنها دوست دارند مثل مردها ، در جایگاه مرد ها و مثل آنها دیده شوند . شاید فطرتا برای جنسیت خود ارزشی قائل نیستند و دارند سیمای مردانه می یابند ، این روش ، یعنی حذف سیمای زن و مرد بودن زن ها نیز خودش نوعی مردسالاری هست . این جنبش های تندروی مانند فمنیسم بازی بیشتر مخالفت بلد است تا ساختن زیرساخت اجتماعی برای برابری مرد و زن . چیزی که من می بینم زن هاییست که خود را مرد کرده اند اما می گویند زن ها برابر مردها هستند ؟ً! اما انگار تصویر زن را پایین تر می دانند هنوز ...

جنسیت شما هر چه می خواهد باشد ، هیچ تفاوتی ندارد . شما قادر به انجام هرکاری هستید و اگر مرد هستید نیازی به زن تو سری خور ندارید و اگر زن هستید لازم به تکیه گاه ( اه اه اه ، چه جمله ی چرتی ! ) برای قایم شدن و پناه ندارید . ویل دورانت می گوید  انسان های نخستین زنان پا به پای مردان به شکار می رفتند ، تحملشان از مردان بیشتر بود و حتی بلند تر و ورزیده تر نسبت به آنها و دارای استقامت بیشتری بودند . کشاورزی را را آنها کشف کردند ، همین طور بافندگی و بعد از آن مردها اکتشافات آنها را گسترش و سامان دادند . بعدها چون نظم و قانون به دست مردها افتاد ، آنها خواستند زن ها فقط مال خودشان باشد اما خودشان مال همه ، به خاطر این طی چندین هزار تلاش مداوم توانستند عرف کنند که زنان ضعیفند و نیازمند . داستان همینست ، مثل مداخله ی در کشورها ی ضعیف و استعمار آن ها به دلیل اینکه آن ها نیاز به کمک دارند اما خودشان نمی فهمند ، جامعه های انسانی پرست از استمسار ، جوامع طبقات و سلسه مراتب نیاز دارد تا بالا را چاق تر کند و پایین را لاغرتر . فرمول راحت است ، به هر چیزی که می بینید ، می شنوید و می خوانید شک کنید و با کله به جنگش بروید . بعد می فهمید که دلیل تمام جنگ ها ، منازعات و بدبختی ها انسانی ، چیزهایی بوده که در بسیاری از حالات مسخره و خنده دار است اما هنوزم بهشان باور داریم .

 

پ.ن : شاید کمتر از فجایع اختلاف جنسیتی صحبت کردم ، باید به این اشاره کنم که همه ی ما در زندگی در کشتی ای سوار هستیم که روی نابرابری جنسیتی ، نژادی و طبقاتی در حال حرکت است ، برای اینکه بخواهیم از چنگ چنین اقیانوسی رهایی یابیم باید نوع حرکت و مسیرمان را تغییر دهیم ، مثلا با نوعی کایت یا چرخ بالا از کشتی بیرون رویم و از دریا فاصله بگیریم .