این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انبارداری الکترونیکی» ثبت شده است

درباره‌ی احتکار اطلاعاتی

                                    یا

                                    این آرشیوهای به دردنخور !

 

#مقدمه

بعضی وقت‌ها دارایی زیاد باعث فلاکت می‌شود، عرض می‌کنم چرا و سمت و سوی قضیه را می‌برم جایی که  دلم می‌خواهد، عنوان یادداشت جدیدم اینست: "احتکار اطلاعاتی"؛ در اینجا احتکار را هم معنی انبارداری فرض می کنیم . شخص احتکارکننده می‌تواند با دریافت پول یا توجه های لازم مقداری از چیزهایی که در انبارش قایم کرده را نثار افراد نیازمنده و گرسنه بکند. همان طور که گفتم بحثم سمت و سوی اقتصادی و ربطی به خریدن میوه و تره بار ندارد. بعد از انقلاب اطلاعاتی، بیشتر وقت ما جلوی لپ تاب‌هایمان می گذرد و حتی جان آن را نداریم که پیاده تا پای یخچال برای صرف میوه جات برویم، پس این ساده لوحی است که بجز بحثی که در رابطه با موضوعات اطلاعاتی و هارد دیسک است بحثی پیش بکشم. همین طور باید اعلام کنم که خودم نیز احتکار کننده‌ی اطلاعاتی هستم یا بوده‌ام و طرف تیز این یادداشت احتمالاً دست‌های مرا نیز خواهد برید. پس با این مقدمه بر سراغ طرح مسئله می‌رویم.


#مسئله‌ی خوردن تا خرخره

یادم می‌آید که سرکلاس نشسته بودم و مدرس مربوطه لپ تاپ گرامیش را آورده بود، یکی از دانشجوها که احتمالاً قبل از ورود به دانشگاه دوره‌هایی در موساد یا سیا دیده بود، فهمید که مدرس در هارد لپ تاپش، فایل‌ها و pdf هایی در باب معماری "احتکار" کرده است، فهمیدن این دانشجو همانا و سراسیز شدن سیل دانشجوهای فلش به دست برای بدست آوردن این فایل‌ها همانا. همان طور که نشسته بودم به فکر فرو رفتم و شاید هنوز در این فکر هستم و با اعتمادبنفس غریبی باور دارم که 99 درصد اطلاعاتی که هر یک از دانشجوها در آن هنگام دریافت کردند هنوز بلااستفاده مانده است. نمی‌دانم دلیل روانشناختی آن چیست اما بازهم می‌توانم با اطمینان بگویم که اگر آن مدرس، اطلاعات خودش را نیز از احتکارکننده ی دیگری  گرفته باشد، او نیز تابحال از آنها استفاده نکرده است. روش جمع آوری بدون فکر چیزهایی که شاید یک روزی به کارمان بیاید، روش خنگی است که عملاً هارد های یک ترابایتی مان را پر می‌کند و ما را در دریایی از اطلاعاتی که به درستی نمی‌دانیم چه هست اما می دانیم  خوب و به درد بخور است غرق می‌کند. به عنوان یک احتکار کننده شاید بالغ بر دو هزار فیلم سینمایی دارم که مطمئنم اگر علاقه‌ام به سینما را دنبال کنم تا آخر سال میلادی امسال بیشتر از هفتاد تای آن را بیشتر نبینم. به عنوان یک معمار، خیل عظیمی از عکس‌ها، کنفرانس‌ها و کتاب‌های کمیابی را جمع آوری کرده‌ام که مطمئنم اگر به خودم سخت بگیرم شاید دو تای آن‌ها را تا آخر بخوانم و دیگر هیچ. این حجم دیتایی که مرتب مرا روانه ی بازار می‌کند تا هارد جدید بخرم، عملاً تابحال برای من سودی نداشته است اما هارد های من، جایم دارند کتاب‌ها را می‌خوانند و از فیلم‌هایی که با وسواس جمع کرده ام لذت می برند.

در اینجا باید روشن کنم که در انبارداری اطلاعاتی دو روش را شناسایی کرده‌ام، اولین روش، لیچ کردن یا جمع آوری خنگ چیزهاست. مثل این که شما مدت زیادی در قحطی باشید و وقتی به خوراکی می‌رسید سعی کنید اضافه بر نیاز هر چه می توانید بخورید، جمع آوری به قصد داشتن و تملک که در آن حرص حرف اول را می زند و باعث دل درد و چیزهای بد دیگر می شود. روش دیگر در نظر کمی مثبت تر می‌آید و در آن سلیقه در گزینش حرف اول را می زند، اطلاعاتی دستچین را از میان چیزهای زیادی انتخاب و انبار می‌کنیم، مثلاً از بین فیلم‌های زیادی، سعی می‌کنید کارهای وودی آلن را از میان کمدی‌ها دستچین کنیم اما باز هم نتیجه یکسان است. شاید آرشیو با کیفیت تری داشته باشیم اما عملاً کمتر پیش می‌آید که وقتمان را صرف بررسی آثار وودی آلن در سالی های مختلف کنیم، عملاً گیگ های زیادی دریافت کرده ایم اما بجز اطلاعات یارانه ای، چیزی به دانش و اطلاعات ما اضافه نشده است.


#راه حل؟

تنها توصیه‌ای که به خودم و همراهان این وبلاگ دارم، مسئله خویشتن‌داری و به دست آوردن تشنگی است. با خودداری از جمع‌آوری اطلاعاتی که واقعاً می‌دانیم در این مقطع از زندگی به کارمان نمی‌آید، تمرکز را روی استفاده از منابع موجود بگذاریم و سعی کنیم چیزهای که همین الآن بهشان شوق‌وذوق داریم را بگیریم و همان‌جا ازشان بهره ببریم. در اینجا تأکید ویژه‌ای روی کیفیت دارم و توصیه‌ام این است که اطلاعات باکیفیت و با تعداد کم را دریافت کنیم و بعد از بررسی آن‌ها به دنبال گرفتن اطلاعات بعدی باشیم، در آخر گوشزد می‌کنم که قرار گرفتن اطلاعات باکیفیت در یک تراکم بالا، توجه ما را از آن‌ها می‌گیرد و موجب گم گشتی در تودرتوی فایل‌ها و پوشه‌هایمان می‌شود و اما مانند زمین داری چاقی می شویم که فکر می کند تمام دنیا  در انبارش زیر سلطه ی اوست .