این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

از اسیدپاشی تا هنر

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۰ ب.ظ

از اسیدپاشی تا هنر

                          یا

                          توضیحی درباره مجموعه جدید عکس هایم


دیشب راننده تاکسی در جواب سوال من مبنی بر اینکه "چرا تا این وقت شب مسافرکشی می کنی در حالی که در این خیابان هیچوقت تاکسی گیر نمی آید؟" پاسخ داد که "بعد از اتفاق اسیدپاشی به دختران اصفهانی ، تعداد کسانی که از خانه بیرون می آیند کم شده و تاکسی های دیگر را نشان داد که منتظر مسافرند چون سر جمع درآمد روزانه ی آنها کاهش یافته است ." این حادثه رذل ، این خشونت نهفته علیه همنوع چیزی نیست که یک شب اتفاق افتاده باشد ، این تنفر و بدویت در حال ریشه دواندن در ساختارهای پنهان جامعه است و شاید نمود های آشکار آن مانند اسیدپاشی اکنون توجه اکثر مردم و نهادها را به خود جلب کرده است اما برای خودم نیز جالب بود که قبل از همه ی این اتفاق ها این خشونت پنهان و ترس همیشگی را در بافت سنتی اصفهان در مقابل جنسیت زن را به را ناخودآگاه حس کردم و به نمایش در آوردم .



اینجا اصفهان است

عکس 1 - اینجا اصفهان است


عکس بالا دو زن را در حالی که در اثر ترکیب با محیط صورت/هویت شان را از دست داده اند را تنها ، مهجور و فشرده بهم ، تسلیم و ترسیده در محیط عجیب و ترسناک که از نظر منطقی غیرقابل تشخیص است نشان می دهد . برای انتقال حس این فضا محیط واقعی دستخوش تغییر شده است، گنبد شیخ لطف الله که نمازخانه ی زنانه و بی منار بوده  سه بار تکثیر شده و ورودی مسجد عباسی از جای خود کنده و به قسمت زنانه نفود-تعرض کرده است . تم تاریک و غیر قابل پیشبینی کل فضا را مانند کابوسی سیاه تهدید می کند .


در عکس پایین هرچند محیط اطراف بخاطر تکرار شمایل زنانه پر شده و غیر قابل تشخیص است اما ظلمی که بر چهره ی زن های میانسال نشسته و زیاد بودن شمایل ها نشان قدرت و شیوع این بیماری و غم بر چهره ی زنان است . چهره ها به اندازه ی هم دفورمه نیستند و این حاکی از اختلاف در میزان فشار به هر یک از زنان در جامعه است .نیمه ی پایین تصویر که در آن تاریکی مطلق حکمفرماست نشان از سرنوشت زنانیست که از همین مسائل رنج کشیده اند اما در تاریخ یا شهری دور افتاده گمنام مانده اند و تسلیم ظلمات (نادیده گرفته شدن یا مرگ ) شده اند .


سرنوشت پذیرفته شده ی مادرمان

عکس 2- سرنوشت پذیرفته شده ی مادرانمان


موضوع این درد و اتفاق وحشتبار بر همه ی شهر سایه افکنده است و حتی موجب شرمگین شدن و سرافکندگی کسانی مانند من شده است ، به عنوان یک هنرمند ، وظیفه هنر را مبارزه با خشونت و بدوی گری در تمام سطوح می دانم و عقیده دارم اگر یخی روی آب معلق است نشان از کوهی زیر آن دارد و باید به هر مسئله عمیق و از درون نگریست .

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۰ ب.ظ
  • علی امامی نائینی

نظرات  (۶)

  • سهیلا (کاتارسیس)
  • واقعن که جامعه ی ما داره به کجاها میره!
    واقعا چه توجیه برای اینکارش داره
    اونی که اسید پاشیده با چه منطقی و بر اساس چی اینکارو کرده؟!
    اصلا درکشون نمیکنم
    پاسخ:
    خبر رسیده که امروز صبح هم سه قربانی دیگر صبح قربانی این افراد شده اند، یکی از آنها در دم فوت کرده ، چون اخبار غیررسمی هست معلوم نیست صحت دارد یا نه ، اما چیزی که واقعی است وحشت جامعه و زنان و دخترانی است که خود را در خانه حبس کرده اند . 
  • امیرحسین آ
  • علی عزیز زخم خورده، 
    کارهات رو بسیار پسسندیدم. و خیلی خوشحالم به چنین چیزهایی هم اهمیت می‌دی.
    :)
    پاسخ:
    :) در حال ریکاوری به سر می بریم ...
     آره اهمیت میدم ، هر کدوم از ما در حال جنگه ، تو با روش خودت ، منم با راههای  عجیب غریب خودم

    عالی بود علی.
    پاسخ:
    ممنون ، دوست داشتم که دوست داشتی
    ali bod ali.
    پاسخ:
    thx
    تو این مملکت باید مرد باشی تا بتونی زن باشی !

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی