این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

این اقلیت یک نفره

وبلاگ شخصی علی امامی نائینی

چرا عکاسی ، نقاشی را نکشت ؟

                                                یا

                                              چگونه اتفاقی بودن دنیا ، دلم را آرام نگاه می دارد ؟


در این صد سال اخیر ، انسان شاهد چیزهای بزرگی بود . آدم های خلاق و خارق العاده ، کشفیات علمی ، جنگ ها و  فجایع انسانی و ... رویداد هایی که هریک با تمام تاریخ بشر برابری می کردند، این صدساله همه چی داشت ، حلقه ی اندیشمندان، مانند جمعی که در یونان باستان وجود داشت تا نوابغی مثل انیشتین و امثال او که انقلاب کردند . بجز اینکه در تمام علوم آزمایشگاهی و انسانی پیشرفت ها و جهش هایی صورت گرفت در عالم هنر نیز سده ای مهم ، تاثیرگذار و پرشوری را شاهد بودیم که از پربار بودن و نو بودنش که بگذریم ما را به این فکر می اندازد که چقدر هم اکنون دچار رخوت و رکود شده ایم . همه چیز در هاله ای از ابهام و پوچی فرو رفته است و در دنیای هزار رنگ امروز هر کس به گوشه ای رفته و سعی می کند "فقط بگذراند" . تکنولوژی هنوز با سرعت اما تحت سلطه ی بازار در حال پیشرفت است و اغواگری بخصوص خود را حفظ کرده است ، هنوز ناظرینی نگران درباره ی از بین رفتن ارزش ها و فعالیت های قبل از هر تکنولوژی تز هایی صادر می کنند . البته هرکسی نگران می شود که اگر حالا این کار کاملا بدون دخالت انسان انجام می شود پس تکلیف فلان پیشه یا کارگر چه می شود ؟

چندین دهه به عقب بازمی گردیم ، به موقعی که تازه دوربین عکاسی به جهان معرفی شده بود . بیشتر آدم ها پیشبینی می کردند که مرگ نقاشی فرارسیده است . دیگر چه کسی به نقاشی نیاز دارد وقتی می تواند خودش را به کمک نگاتیو جاوادانه سازد ؟ اما واقعا چه شد ؟ بیشتر نقاش هایی که اسمشان سریعا به خاطرمان می آید مانند پیکاسو ، بیکن و بالتوس همگی در زمان عرض اندام عکاسی رشد یافته بودند ، اما چگونه عکاسی نقاشی را نکشت ؟  به زعم من خدمتی که عکاسی به نقاشی کرد قابل تقدیر است ، در گذشته اگر هنرمندی نقاش در اولین روزهای مدرسه هنر آینده ای جلوی چشمش ترسیم می کرد این بود که به مهارتی دست یابد تا پرتره ای جذاب و باابهت از مردم بکشد یا منظره ای دل انگیز دشتی را عینا بکشد . اما بعد از عکاسی این مسئولیت سنگین ، یعنی مفعول بودن هنرمند در برابر حقیقت بیرون از روی دوشش برداشته شد و نقاش ها آزاد شدند . دیگر وظیفه ی نقاش کشیدن جز به جز حقیقت های بیرونی نبود و دستگاه فکری نقاشی دچار تحولی شد که با این تغییر تمام هنر به ورطه ای دیگر و جذاب تر کشیده شد ، پس یک اتفاق جدید که پیشبینی می شد خطرناک و پایان است شروعی بر جریانی شد که غیرقابل پیش بینی بود .

اما دلیل خودمانی دیگری وجود دارد که نباید از تکنولوژی های جدید ترسید چرا که این ابزار یا روش جدید ممکن است اصلا پا نگیرد از این  عوامل می شود به گرانی ، پیچیدگی و در دست نبودن قطعات یدکی یا متخصیص آن اشاره کرد . همچنین موفقیت یک محصول جدید گاهی شانسی و غیرقابل پیشبینی است ،محصول های جدید و کار راه اندازی اکنون وجود دارند که ما به دلایلی از آنها بی خبریم و اکنون دارند در انبار سازنده اش خاک می خورند . از آن طرف سیستم های فرسوده و اسقاطی فراوانی وجود دارند که همه ی مردم باور دارند که ناکارآمد ، زیان آور و وقت تلف کن است اما هنوز پابرجا هستند . نمونه ی مشهوری که همگی زمان زیادی از زندگی مان را در آن تلف کرده ایم مدرسه ها هستند که با ساهتار اولیه شان هنوز پا برجا و مقتدر در حال سرکوب کودکان و بدآموزی بدان هاست .

با تمام این اوصاف و ناباوری به درستی منطق چیزهای اطرافمان هنوز هم هنرمندان معاصر و کسانی که در رشته های خلاق مشغولند درصدد دمیدن معنایی تازه در زندگی عجیب و غریب این روزها هستند و ما شاهد کارهای خوب نه به انقلابی  و جاودانگی دهه های نخست بلکه به گذرا بودن و تفننی بودن زمان حال هستیم.

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۱ ب.ظ
  • علی امامی نائینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی